چرا مديريت مالکيت فکری پيچيده است؟Reviewed by مرتضی عطایی نژاد on Dec 28Rating:
n
n
nسید کامران باقری*
nچند روز پيش فرصتی دست داد تا در دانشگاه بولونيای ايتاليا (يکی از قديمیترين دانشگاههای دنيا که در سال ۱۰۸۸ ميلادی بنيان گذاشته شده است) پای صحبت دکتر ماکتا، رييس مالکيت فکری يکی از شرکتهای بزرگ داروساز و توليدکننده تجهيزات پزشکی ايتاليايي به نام براکو (Bracco) بنشينم.
n
n از آنجا که شرکتهای فعال در اين صنعت بسيار به داراييهای فکری و مديريت صحيح آنها وابستهاند، مديريت مالکيت فکری در اين شرکتها کاری بسيار دشوار و پيچيده است. شايد به همين دليل است که بسياری از تئوریها و نوآوریهای اين حوزه علمی در بافت اين صنعت شکل گرفتهاند. شرکت براکو هم يکی از اين شرکتها است که در سال ۱۹۲۷ در ميلان شکل گرفته و امروزه در بيش از ۹۰ کشور دنيا حضور فعال دارد. مدير مالکيت فکری اين شرکت صحبتهای خود را با اين پرسش بنيادين آغاز کرد که چرا مديريت مالکيت فکری کاری پيچيده است؟”
————————————-
n
nمهمترين دلايل پيچيدگی مديريت مالکيت فکری که وی به آنها اشاره کرد به همراه توضيحاتی (به قلم خودم برای درک بهتر آنها) در ادامه آمده است:
n
n
n
n1- داراييهای فکری انواع گوناگونی دارند و حقوق مختلفی به هر نوع از آنها تعلق میگيرد
n
nبه انواع داراييهای فکری، حقوق مختلفی تعلق میگيرد. برخی قابل ثبت هستند و برخی نه. مدت حفاظت انحصاری از برخی ۱۰ سال است و برخی الیالابد قابل تمديدند. هزينه کسب حقوق انحصاری برای آنها بسيار متفاوت است. مديريت اين حقوق، چه در سطح عملياتی و چه راهبردی، بسيار با هم متفاوتند. اين انواع مختلف داراييهای فکری با هم مرتبطند و مديران مالکيت فکری بايد بتوانند ميان آنها همافزايي ايجاد و از آن در راستای منافع بنگاهی بهرهبرداری کنند. نکاتی از اين دست (که تعداد آنها در عمل بسيار زياد است)، مديريت مالکيت فکری را به امری بسيار پيچيده مبدل کرده است.
n
n
n
n2- حقوق مالکيت فکری سرزمينی هستند؛ اما بازار شرکتها فراملی است
n
nحقوق مالکيت فکری بر اساس قوانين کشورها و در چارچوب مرزهای ملی تعريف و اعمال میشوند؛ اما بازار يا محل کاربرد بسياری از داراييهای فکری فراملی و چه بسا بينالمللی است. بنابراین برای مثال، گستره استحفاظی يک اختراع ثبت شده در يک کشور اروپايي به احتمال فراوان با گستره استحفاظی همان اختراع (با متنی کاملا مشابه) در ژاپن يا چين متفاوت است. از سوی ديگر، ضمانت اجرای حقوق مالکيت فکری از کشور به کشور متفاوت است. در برخی کشورها حتی با وجود تصريح قانونی، ضمانت اجرای خوبی برای مالکان حقوق فکری وجود ندارد. بنابراین برای مثال در اين کشورها، شرکتها بايد بتوانند از ترکيبی از راهبردهای رسمی و غيررسمی حفاظت از داراييهای فکری استفاده کنند. اين کار نيازمند شناخت دقيق ظرفيتهای قانونی و حتی بافت فرهنگی بازارهای هدف است.
n
n
n
n3- عامل زمان بسيار تعيينکننده است
n
nعامل زمان از دو جهت تاثير فراوانی بر پيچيده شدن مديريت مالکيت فکری دارد: نخست اينکه تمامی انواع حقوق مالکيت فکری به نوعی تقيد زمانی دارند. برای مثال برای ثبت اختراع، بايد زمان تشکيل پرونده پيش از هرگونه افشای عمومی اختراعات باشد و اقدامات شکلی و ماهوی فرآيند ثبت در دل زمانبندی اداره ثبت اختراع ملی به عمل آيد و هرگونه تاخير در هر مرحله ممکن است به پرداخت جريمه ديرکرد يا ابطال حقوق مربوطه بينجامد، اما اين زمانبندی در کشورهای مختلف با يکديگر متفاوت است. بنابراین زمانی که قرار باشد اختراعی در ۱۰ کشور ثبت شود، بايد ۱۰ چارچوب زمانی مختلف رعايت گردد. در اين چارچوب زمانی در تمام طول اعتبار ۲۰ ساله حق اختراع وجود دارد و کوتاهی در پرداخت به موقه حق تمديد سالانه هم میتواند به ابطال حق بينجامد. حال شرکتی را فرض کنيد که دهها يا صدها اختراع خود را در دهها کشور ثبت کرده باشد. جدول زمانبندی اقدامات لازم برای زنده نگاه داشتن اين حقوق بسيار پيچيده خواهد بود. اين توضيحات تنها مربوط به فرآيند رسمی کسب حقوق بود؛ اما وجوه زمانی فرآيند مديريت داراييهای فکری تنها به فرآيند کسب حقوق محدود نمیشود و بسيار فراتر از آن است. برای نمونه، در اقامه دعوای حقوقی عليه ناقضان ثبت اختراع يا اعتراض به ثبت اختراعات رقبا هم عامل زمان تعيين کنننده است. دوم اينکه قوانين مالکيت فکری کشورها با توجه به سطح توسعه و تجارب پيشين آنها و ديگر کشورها، همواره در حال تغيير و روزآمد شدن است. شرکتها بايد روند تغيير قوانين در گذر زمان در کشورهای مختلف و تاثير آن بر کسبوکار خود را از نزديک دنبال کنند و واکنش بهنگامی به اين تغييرات نشان دهند.
n
n
n
n4- فناوری روزبهروز پيچيدهتر و در هم تنيدهتر
n
nدنيای فناوری با سرعتی باورنکردنی در حال پيشرفت است و فناوریهای بهتر و برتر پياپی از راه میرسند؛ اما بسياری از اين فناوریها از ترکيب پيشرفتهای بشری در حوزههای فنی مختلف به دست آمدهاند و اختراعات فراوانی در ارتباط با ابعاد مختلف عملکردی آنها ثبت شده است. برای نمونه در هر گوشه تلفن همراه هوشمند صدها فناوری مختلف نهفته است و در ارتباط با هر فناوری هم هزاران اختراع ريز و درشت ثبت شده است. حال شرکتهايي که قصد توليد محصول يا ارائه خدمت در اين حوزهها را داشته باشند با انبوهی از حقوق انحصاری با مالکان رنگارنگ روبهرو میشوند.
n
nنکته اينجاست که حتی شناسايي اختراعات مرتبط يا دارای همپوشانی با محصول مورد نظر در بسياری از حوزههای فناوری کاری بسيار دشوار است؛ اما پس از شناسايي بايد با اين مالکان ارتباط برقرار کرد و برای دريافت يا واگذاری حقوق مربوطه مذاکره کرد و توافقات حاصله را در دل قراردادهای امتياز فناوری مستند که تکتک اين موارد، تخصصها و پيچيدگیهای خاص خود را دارد.
n
nهمين ازدحام حقوق مالکيت فکری در سالهای اخير به يکی از ويژگیهای چالشی دنيای مديريت مالکيت فکری تبديل شده است.
n
n
n
n5- به تخصصهای فرارشتهای نياز است
n
nبرای مديريت مالکيت فکری بايد شناخت دقيقی از حوزه فنی فناوری مورد نظر داشت. لازمه اين امر داشتن پيشينه تحصيلی در حوزههای مهندسی يا علوم است؛ اما اين دانش و تحصيلات به هيچ روی کافی نيست. بايد بر ظرفيتهای حقوقی دنيای مالکيت فکری و ظرافتهای آن اشراف کامل داشت که اين امر هم از راه گذراندن دورههای حقوق مالکيت فکری و کسب تجربه در مرور زمان به دست میآيد؛ اما دانش فنی و حقوقی در کنار هم نيز کافی نيستند و بايد با کسب دانش تخصصی در حوزه مديريت کسبوکار، با راههای مختلف ثروتآفرينی آشنا شد. تنها در صورت داشتن دانش عميق تخصصی در هر سه حوزه فنی، حقوقی و کسبوکار است که میتوان متناسب با هر فناوری و الزامات بازار، راهبرد مناسبی برای ارزشآفرينی و تصاحب بخشی از آن ارزش برگزيد. متاسفانه نظام آموزش عالی در بسياری از کشورها نتوانسته تاکنون دورههای مناسبی برای تربيت مديران مالکيت فکری طراحی و اجرا کند و بيشتر دورههای موجود در دل همان سيلوهای تخصصی و جزيرهای سنتی دانشگاهها ارائه میشوند. به همين دليل بنگاههای تجاری بايد بار آموزش مديران مالکيت فکری را تا اندازه زيادی بر دوش بگيرند که کاری دشوار و بسيار زمانبر و هزينهبر است.
n
n
n
n6- ابعاد راهبردی روز به روز پررنگتر میشوند
n
nتوضيحات بالا نشان میدهد که مديريت مالکيت فکری ابعاد عملياتی بسيار گسترده و متنوعی دارد. در گذشته همين ابعاد عملياتی در کانون توجه بودند تا چتری دفاعی پيرامون فعاليتها و توليدات شرکتها فراهم آورند؛ اما با افزايش نقش داراييهای فکری در ثروتآفرينی شرکتها (که در شرکتهای پيشرو به بيش از ۹۰ درصد رسيده است) اکنون راهبردهای مبتنی بر داراييهای فکری مطرح شده و اهميت فزاينده يافتهاند. از سوی ديگر مشخص شده که داراييهای فکری تنها در سايه مدل کسبوکار شرکتها ارزش يافته و ارزشآفرين میشوند. اين دو تحول بزرگ به تدريج مديريت مالکيت فکری را به يکی از مهمترين و راهبردیترين موضوعات سازمانی تبديل کرده است. بنابراین تصميمات در حوزه مالکيت فکری از بخش حقوقی شرکتها جدا شده و در سطحی بالاتر (در حد معاون مدير عامل) اخذ میشوند. بنابراين همين امر پيچيدگی زيادی را از نظر ترکيب ابعاد عملياتی و راهبردی مديريت مالکيت فکری و ارتباط آن با ديگر بخشها و کارکردهای سازمانی مطرح کرده است.
n
n*مشاور مدیریت نوآوری و مالکیت فکری
n
n
n
n
‘